
حدودا هر ماه OTW یک Q&A (پرسش و پاسخ) با یکی از داوطلبانش در مورد تجربه هایشان در سازمان انجام خواهد داد. این پست ها دیدگاه های شخصی هر داوطلب را بیان می کنند و الزاما دیدگاه های OTW را منعکس نمی کنند و خط و مشی های OTW را تشکیل نمی دهند. پست امروز همراه با Akima Ras است، داوطلبی از تیم سیاست های وب، طراحی و توسعه.
چطور کاری که شما به عنوان داوطلب انجام می دهید در کاری که OTW انجام می دهد می گنجد؟
به عنوان داوطلبی از تیم سیاست های وب، طراحی و توسعه، من در پشت صحنه ی وبسایت OTW مطمئن می شوم که همه چیز روی روال انجام می شود. نگهداری کردن از آدرس اصلی ما تضمین می کند که مردمی که به وبسایت ما سر می زنند تجربه ی مرورگری خوبی داشته باشند، راحت بتوانند به صفحات مختلف به زبان خودشان دسترسی بیابند و یا با کمیته های مربوطه از طریق فرم هایمان ارتباط برقرار کنند.
یک هفته ی معمولی برای شما به عنوان یک داوطلب چگونه است؟
اغلب اوقات، وظیفه ی من انجام دادن به روز رسانی های تکرار شونده است. ولی بعضی اوقات، ما باید با ارواحی که در پشت کدهای دودویی مخفی شده اند و لای چرخ وبسایت چوب می اندازند سر و کله بزنیم. ما هم چنین با سایر تیم های OTW مانند ترجمه همکاری می کنیم تا به داوطلبانی که آپلود انجام می دهند اجازه ی دسترسی بدهیم، یا فرم ها را در زمان گردآوری های اعضا تغییر دهیم.
چه چیزی باعث شد تصمیم بگیرید که داوطلب شوید؟
اولین دلیل علاقه ی من به برنامه نویسی بود. من در مورد چگونگی اداره کردن یک وبسایت خیلی کنجکاو بودم، می خواستم یاد بگیرم که چطور این کار را انجام می دهند. علاوه بر این، زمان اینکه مسئولیت های بیشتری را برعهده بگیرم را داشتم. جدای از آن، از ماه های اول پیوستنم به OTW درباره ی داوطلب شدن در کمیته وب فکر می کردم؛ و تنها چیزی که جلوی من را می گرفت این بود که فکر می کردم باید زبان های برنامه نویسی زیادی بلد باشم (فکر کنم کمیته ی AD&T (دسترسی، طراحی و تکنولوژی) را با وب قاطی کرده بودم). وقتی که فهمیدم، دیگر هیچ چیز نمی توانست جلوی من را برای خواستن اینکه داوطلب کمیته ی وب باشم را بگیرد.
بزرگترین چالش شما در کار کردن برای OTW چه بوده است؟
بزرگترین چالش من در کار کردن برای OTW به عنوان داوطلب تیم وب اتفاقی بود که قبل از مهاجرت ما به تم جدید و زیبای ما افتاد.
من داشتم کارهای خانه داری انجام می دادم و تلاش می کردم که از منوهای چند زبانه ی مان سر در بیاورم و مطمئن شوم که همه ی صفحات و زیر منوهای ترجمه شده در جای درست قرار دارند. بعضی از عنوان ها انقدر طولانی بودند که نوار منوی ما در بالای صفحه به جای یک خط تنها چندین خط می شد. این مساله را می شد با قرار دادن آن صفحات در منوهای کشویی حل کرد. اما هر دفعه که من ترتیب منوهای هر زبان را تغییر می دادم، ترتیب منوی زبان انگلیسی هم همراه آن تغییر می کرد (ولی نباید این کار اتفاق می افتاد).
به طور خلاصه، تلاش های متعددی در چندین زبان انجام شد؛ من با دیدن یک منوی انگلیسی کاملا به هم ریخته در صفحه ی اول وبسایتمان سکته ها کردم؛ وحشت کرده بودم که وبسایت را خراب کردم و نمی دانستم چطور درستش کنم یا به تم گذشته که خراب نشده بود برگردانمش. در نهایت، وبسایت نجات پیدا کرد و بعدها با تم کنونی ما دگرگون شد (دگرگون شدنی که من واقعا عاشقش هستم و می ستایم، به خاطر اینکه همه چیز را برای ما راحت تر کرده است)، و بقیه داستان را خودتان می دانید.
دوست دارید چه کارهای هوادارانه ای انجام دهید؟
من بیشتر اوقات خواندن و نوشتن فن فیکشن را دوست دارم. اخیرا ساختن ویدیوی هوادارانه را امتحان کرده ام، ولی متاسفانه به دلیل کپی رایت در یوتیوب ممنوع و سپس پاک شد. این کار باعث شد من متوجه شوم که تمام این پروسه چقدر می تواند سخت باشد، ولی در عین حال، خیلی هم خوشحال کننده، چون من واقعا از پروژه ی تمام شده لذت بردم. فکر می کنم دوباره این کار را امتحان کنم. در واقع، تکه هایی از یک سریال را در لپ تاپم دارم که مدتی است نام مرا صدا می زنند، من فقط باید از بین هرج و مرج سازمان نیافته ای که زندگی من است زمانی را پیدا کنم.
حالا که داوطلب ما پنج چیز در مورد کاری که انجام می دهند گفتند، نوبت شماست که چیزی دیگر بپرسید! در مورد کارشان در کامنت ها سوال کنید. یا اگر دوست دارید، می توانید به پست های پنج چیز قدیمی تر سری بزنید.